۱۳۸۸/۰۱/۲۹

زمان چرا بازیش گرفته؟

یه جسد که افتاده کف اتاق. یه تیغ پرخون که اون بغله. فواره های خون. حرکت تیغ روی دست. لبخند. تنهایی. بهترین تصمیم. تاریکی. غم. اشک نه لبخند. خستگی. چرا زمان داره میاد عقب؟؟

۱ نظر: